سرگیجه و مشکلات گوارشی
سرگیجه و مشکلات گوارشی
روزی دختر حانم جوانی که حدود ۲۰ سال سن داشت ، وارد اتاق من شد .
او درد معده شدیدی داشت . نفخ ، سوزش معده ، ضعف معده ، ترش کردن ، و خلاصه تمام مشکلات گوارشی را داشتند .
درد معده او بقدری شدید بود که دو دست خود را روی ناحیه شکم خود گذاشته و بسمت آنها خم شده بود .
حتی وقتی درست در صندلی در مقابل من نشسته بود روی شکم خودش خم شده بودند .
وزن وی نیز خیلی کم و حدود ۴۴ کیلو که برای قد وی ۱۵۸ سانتی متر ، خیلی کم بود .
بیماریهای ایشان
علاوه بر بیماری گوارشی از این مشکلات هم رنج می کشیدند :
سرگیجه ، ضعف و بیحالی ، ریزش مو ، لرزش دست ، تپش قلب ، خستگی زود رس ، لاغری مفرط و غیره
او می گفت : وقتی بلند می شوم ، جلو چشمهایم سیاهی می شود .
حال بیماریهای روحی روانی را نیز به آنها اضافه کنید .
استرس ، دلشوره ، اضطراب ، احساس خود کم بینی ، افسردگی ، زود رنجی و ….
تصور بفرمایید که این مشکلات و بیماریها انسان را ناتوان می کند .
شروع درمان سرگیجه و مشکلات گوارشی
سلولهای جداری معده به نام سلولهای پریتال ، اسید ترشح می کنند .
این اسید سبب هضم مواد غذایی در معده می شود .
وقتی که شخصی استرس دارد این سلولها بیشتر اسید ترشح می کنند .
گفتم او با این اوضاع درست روبروی من روی صندلی نشسته بود .
ایشان بصورت خیلی غلیظی آرایش و خیلی افراط کرده بودند .
من برای اینکه از وضعیت بیمارانم بطور کامل آگاه شوم ، با آنها صحبت می کنم و سر صحبت را با آنها باز می کنم .
انها نیز تمام مسائل و مشکلات و رازهای خود را با من در میان می گذارند .
برای درمان سرگیجه و مشکلات گوارشی او نیاز بود اطلاعاتی در آن زمینه داشته باشم .
به او گفتم : میشه بپرسم این همه استرس برای چه چیزی است ؟
او با کمی تامل پاسخ دادند :
راستش را بگویم دوست برادرم به منزل ما آمد و من عاشق او شدم . جذابیت او مرا به خود گرفت .
بطور وصف ناپذیری من او را دوست دارم . ولی ایشان نمی داند . من از این موضوع درد و رنج فراوان می کشم .
و از این قبیل صحبتها ادامه داشت و من نیز بطور فعال به آنها گوش می دادم .
من می دانستم که دارم چه کار می کنم . او را راحت می کردم . او با کسی در این رابطه صحبت نکرده بود .
حالا با اشتیاق سوزان و چشمانی درخشان توضیح می داد .
کاش بودید و می دیدید که چقدر با آب و تاب صحبت می کردند .
من هنوز برای او برنامه غذایی برای درمان مشکلات گوارشی و لاغری ننوشته بودم .
فقط گوش می کردم . به ناگاه متوجه شدم به تدریج دستهایش را از روی شکم خود برداشت . او از حالت خم بودن راست شد و درست و راست نشست .
همین طور که به صحبتهای او ادامه داشت ، از او پرسیدم :
راستی معده دردتون چطوره ؟
او با تعجب گفت :
خوب شد . دیگه درد نمی کنه . سوزش ندارد .
شاید متوجه شده باشید که من برای درمان او چه کار کرده ام .
بله درست حدس زدید . اوحرفهایش را زد . استرس او خوب شد . تمام حرفهایش را با من در میان گذاشت .
سلولهای جداری معده از تولید اسید زیادی کم کرد .
از این داستان مستند نتیجه می گیریم استرس باعث تشدید مشکلات گوارشی و درمان استرس سبب درمان اینگونه مشکلات می گردد . متشکرم