رژيم لاغری برای وزن 72 کیلو: برنامه‌ های غذایی مؤثر و تجربیات موفق

---

رژيم لاغری برای وزن 72 کیلو با رژیم قلیایی

همه می دانیم که چاقی یعنی درد و رنج و به بیماری های مختلف مبتلا شدن. کسی که چاق شود و یا جاق باشد احتمال ابتلا به انواع بیماریها در او افزایش می یابد. ولی نه به اندازه سرکار خانم مرادی قصه ما. خانم مرادی وقتی به من مراجعه نمودند هم چاق بودند و هم کلکسیونی از بیماریهای گوناگون. او بعد از یک هفته به من گفت: دکتر من رفتم و دوتا نان خریده ام.
هفته بعدی گفت: دخترم از دواج کرده است. می دونید از کجا متوجه شدم؟ از آنجایی که یک پسر بچه داخل منزل ما بدو بدو می کرد من پرسیدم این بچه دیگه کیه؟ گفتند: این پسر بچه نوه شماست. نه در خرید جهیزیه دخترم و نه در مراسم عروسی او نبودم.

من همه جا رفته ام و یکی از همسایگان ما که سرهنگ است به گفتند: حالا که شما اینقدر دارو درمان کردی بیا سری هم به آقای مردانی مشاور تغذیه بزن. شرح ماجرای ایشان به این قرار است.

رژيم لاغری برای وزن 72 کیلو چگونه است

وزن او نسبتا زیاد بود و ۷۲ کیلو برای خانمی با قد ۱۵۰ و حدود ۴۷ سال زیاد است. داستان ما از آنجا شروع شد که روزی خانمی به دفتر مشاوره تغذیه من مراجعه نمودند. در یک نگاه از طریق روانشناسی تغذیه متوجه بی قراری وی شدم. او گفت: من به دکترهای زیادی مراجعه کرده ام. هم اکنون روزی ۳۴ عدد کپسول قرص و آمپول می زنم؟
از او پرسیدم از چه زمانی این همه دارو را استفاده می فرمایید. ایشان گفتند: حدود ۱۸ سال است که روزی ۳۰ تا کپسول و قرص می خورم . روزی ۴ تا آمپول هم یک پرستار به منزل ما می آید و برایم تزریق می کند. واقعا این مقدار دارو و در این مدت نزدیک دو دهه فیل را می خواباند و از پا در می آورد.
در ارتباط با رژيم قلیایی که برای لاغری و درمان وی انجام شد سخن بسیار است و  می توانید رژيم آلکالین یا رژيم قلیایی را مطالعه نمایید. چون می توانید رژيم قلیایی را در سایت لاغر فیت مطالعه فرمایید .

انواع بیماریهای چاقی 

او را وزن کردم و متوجه شدم که وزنشان ۷۲ کیلو و نسبت به قدشون چاق هستند. وقتی روی صندلی و سمت چپ من نشستند به او گفتم: ممکن است مشکلات و بیماریهای خود را به من بگویید؟
او شروع کرد به صحبت و تقریبا تمام بیماریهای خود را گفت. او اینچنین شروع کرد، دکتر از کجا شروع کنم؟

1. دیابت
2. مشکلات قلبی عروقی
3. فشار خون
4. آرتروز گردن
5. درد کمر
6. درد کلیه
7. کبد چرب
8. سردرد میگرنی
9. درد معده
10. نفخ معده
11. ترش کردن
12. سوزش سردل
13. ریزش موی شدید
14. درد مفاصل
15. استرس
16. اضطراب
17. دلشوره
18. افسردگی
19. احساس پوچی
20. احساس خود کم بینی
21. بستری در تیمارستان
22. و غیره….

او می گفت ریزش خوی من اینقدر زیاد است که دیگه دارم کچل می شوم. استرس، اضطراب، دلشوره و افسردگی باعث شده که حتی دو هفته هم در تیمارستان بیماران روانی همدان بستری شوم.
رژيم لاغری یا رژيم لاغری برای وزن 72 کیلو او می بایست تنظیم می شد.

من فقط گوش می دادم 

یکی از لذتهای من در ارتباط با بیمارانم خوب گوش دادن به داستان زندگی آنان  و درک بیمارانم است. یعنی وقتی به صحبتهای او گوش می دادم خودم را در کنار او و حتی به جای او می گذاشتم. این هنر گوش دادن به من در درمان چاقی و بیماریهای آنان بسیار مثمر ثمر می باشد. او و خانواده وی خیلی سختی کشیده بودند.
نمی دانم چقدر زمان برد ولی بیش از نیم ساعت برایم صحبت کردند. وقتی که صحبتهای وی تمام شد متظر جواب از طرف من بود. عرض کردم: خانم مرادی ان شاءالله به شما کمک می کنم که خوب بشوید. هم لاغر می شوید و هم این مشکلات و بیماریهای شما درمان می شوند.

گویا تمام دنیا را به او داده بودی ، برق شادی از چشمانش می جهید. صورت وی حالت انبساطی به خود گرفته و باز شده و باز شده بود.

شروع رژيم لاغری و رژیم درمانی محمود مردانی

با نظر به وضعیت آنتروپومتری یا قد و وزن و سن وی برای او رژيم غذایی تنظیم و تقدیم به وی کردم. با او شرط کردم که یک هفته بی رحمانه این برنامه را اجرا کند تا کاستی های بدن وی پر شوند. شاید بپرسید کاستی یعنی چه؟
از شما سوالی دارم حروف الفبای فارسی چند تاست؟ حتما جواب می دهید ۳۲ تا ، آقای مردانی این چه سوالی است؟ یک سوال دیگر با این ۳۲ حرف  ما می توانیم چند کتاب بنویسیم؟ درست گفتید بی نهایت می توانیم کتاب بنویسیم.

الفبای تغذیه انسان

از مثال ساده فوق استفاده می کنیم و می گوییم:
بدن ما هم از الفبای زیادی تشکیل شده که از الفبای فارسی هم بیشتر است. مثلا ما ۱۳ نوع ویتامین مختلف، ۲۰ آمینو اسید، ۱۸ تا املاح مثل آهن و کلسیم و …. داریم. فقط جمع این سه عدد می شود ۵۱ یعنی از حروف فارسی بیشتر می باشد. البته این الفبای بدن به این سه تا ختم نمی شود.
آنزیم ها، کوانزیم ها، آب، کربو هیدرات، چربی و غیره را نیز در مثال بالا ذکر نکرده ایم. بانوی قصه ما در طول ۱۸ سال بیماری هم چاق شده بود و هم کمبود ویتامین و املاح و غیره را داشتند. باید با یک رژيم لاغری و رژيم درمانی مناسب ظرفیت این کاستی ها تکمیل می شد. به راستی کاهش وزن اگر استراتژي داشته باشد، راحت است.

یک هفته بعد از رژيم لاغری 

درست یک هفته بعد از آن آمدند انگار از زندان آزاد شده بودند. به من گفتند: دکتر من رفتم دو تا نون خریدم. شاید من و شما بگوییم یک بچه کوچک هم می تواند دو تا نان بخرد. ولی با توجه به شرایط وی این یک کار بزرگ بود. اولین کار مثبت و با فکری بود که او انجام داده بود. همراهان وی که خواهر او و شوهر خواهرشان بودند نیز خیلی مسرور بودند.
او به من اعتماد کرده بود و این اعتماد برای درمان و کاهش وزن وی یک ضرورت بود. من نیز به اعتماد وی نیاز داشتم. خودم هم بی شک در پوست خودم نمی گنجیدم. در آن لحظه دنیا مال من بود.

او حدود ۲ کیلو هم وزن کم کرده بودند. ۲ کیلو کاهش وزن در یک هفته خیلی خوب می باشد.

جلسه سوم رژيم لاغری و رژيم قلیایی

وقتی در جلسه سوم حضور یافتند یک اشتیاق وصف ناپذیر در او مشاهده می شد. او بیش از یک کیلو کاهش وزن داشت و لاغر تر شده بودند. او شروع به سخن کرد. گفت: دکتر دخترم ازدواج کرده میدونی از کجا متوجه این موضوع شدم؟ گفتم از کجا متوجه شدید؟
او ادامه داد یک پسر بچه کوچولو داخل منزل ما مشغول بازی و بدو بدو بود. گفتم این بچه کیه؟ گفتند این نوه خودته من نه در خرید جهیزیه و نه در مراسم دخترم نبودم. البته بودم ولی نبودم. چون هیچ نمی فهمیدم. رژيم لاغری یا رژيم قلیایی برای وزن ۷۲ کیلو (ویژه) خانم مرادی معجزه کرده بود.

یک ماه گذشت 

او از یکی از شهرستانهای استان لرستان به دفتر مشاوره تغذیه من می آمدند. شهرستان درود که بین دو رودخانه می باشد به پایتخت طبیعت ایران معروف است. با اشتیاق و با عجله خودشان را به مطب من می رساندند. پر واضح است که من نیز از ایشان مشتاق تر بودم. وقتی بیماری درمان می شود و یا شخصی که برای رژيم لاغری مراجعه می کند و لاغر می شود تمام خستگی از تن بیرون می رود/

به جای خستگی یک نشاط و یک سرزندگی جایگزین می گردد. این حالت نشاط از ترشح هورمون آدرنالین است که شاید به یک نعشگی حلال اگر تشبیه شود بی راه نگفته ام. در طی یک ماه ۳۳ تا از داروها را کنار گذاشت. فرص فشار خونشان را من اجازه ندادم که کنار بگذارند. چون فشار خون یک قاتل خاموش است. حدود ۶ کیلو کاهش وزن در یک ماه نیز داشت.

هر هفته و هر جلسه رژيم لاغری

معمولا کسانی که یک کاری را شروع می کنند و ادامه می دهند موفق می شوند. خیلی ها را داشته ام که شروع کرده اند ولی ادامه نداده اند. آنان هنوز در همان پله اول گیر افتاده اند و هیچ پیشرفتی ندارند. این اشخاص می خواهند وزنی که در طول حدود ۳۰ سال بدست آورده اند در مدت یک هفته کم کنند. لاغری در یک هفته؟‌ ولی این امکان ندارد و باید اصولی و تدریجی وزنشان کم شود.
او هر هفته مرا ملاقات می کرد و با خود یک هدیه هم می آورد. به او می گفتم چرا زحمت می کشید شما پول ویزیت و هزینه مشاوره رژيم کاهش وزن را پرداخت کرده اید. او چواب می داد: شما نمی دانید چه کار کرده اید یک دیوانه را عاقل کردید.

لاغری 14 کیلویی

کمی بیشتر از دو ماه و کمتر از سه ماه درمان لاغری ادامه داشت. وزنشان از ۷۲ به ۵۸ کیلو رسید و ۱۴ کیلو هم لاغر شدند. او در این مدت تمام داروهایش را کنار گذاشتند. یک روز به من گفتند: من حتی دیگر نمی توانم قرص سرما خوردگی بخورم. یک بار این کار را انجام داده ام و بیچاره شدم.
او می گوید: من الآن خودم رانندگی می کنم. هر جایی که مکان زیارتی می روم یک قرآن آنجا می گذارم و می نویسم هر کسی از این قرآن خواند ثوابش برای شما و خانواده تان باشد. او خیلی به من و خانواده عزیزم لطف دارند.

سرگذشت و رژيم لاغری 

حدود سه ماه از این موضوع گذشته بود. در یک جلسه ایشان سه برگه کاغذ A4  با خود آوردند و اظهار داشتند: من سرگذشت خودم را نوشته ام. در مطب خودتان قرار دهید تا دیگران نیز استفاده نمایند. او رفت و من بیمارانم را ویزیت و مشاوره می دادم. تا حدود ۱۰.۳۰ دقیقه شب بعد از ویزیت بیمارانم طول کشید. منشی من هم سرکار خانم گودرزی عزیز نیز مطب را ترک کرده بود.
چشمم به آن برگه ها افتاد و آنها را خواندم سرگذشت سه صفحه ای که از ته دل نوشته شده بود. تا آخر آنرا خواندم تا کنون بیش از ۱۰ مرتبه آن را مطالعه نموده ام. در پایان آن برگه ها یک شماره تلفن از شهرستان درود بود.

همسر وفادار

من فکر نکردم که خیلی زمان گذشته است. تلفن مطب را برداشتم و با همان شماره تماس گرفتم. همسر سرکار خانم مرادی که یک معلم است گوشی را برداشتند. من او را ندیده بودم ولی ایشان مرا می شناختند. گفتند بفرمایید: من مردانی مشاور تغذیه هستم. ایشان با عجله و در عین ادب با من احوالپرسی نمودند. به او گفتم من به این دلیل با شما تماس گرفته ام که به شما تبریک بگویم.
او گفت تبریک به چه خاطر؟ گفتم شما ابر مرد هستید. یعنی چه؟ ادامه دادم شما ۱۸ سال در کنار همسرتان بودید و به درمان آن همت گماشته اید. این یعنی ابر مردی و همراهی با همرتان. التبه ایشان پس از صحبتهای زیادی که رد و بدل شد گفت وظیفه من است. پس از این مکالمه ارزشمند به طرف منزل رفتم.
چرا که نه نماز خوانده بودم و نه شام خورده بودم و فرزندان و همسر عزیزم منتظر من بودند. شما هم اگر نمی توانید حضوری تشریف بیاورید می توانید از طریق دوره رژيم قلیایی برنامه رژيم لاغری خودتان را تهیه فرمایید .
از حوصله ای که به خرج دادید، متشکرم

محمود مردانی بنیانگذار لاغرفیت